کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

کیان نبض زندگی

مسافرت کیان به مشهد مقدس

سلام گل پسر ناز مامان,این مطلب را فراموش کردم برات بذارم هرچند قشنگترین و بهترین خاطره من و تو بود من سالها ازوی رفتن به پابوس اما م رضا رو داشتم اما همیشه قسمت نمی شد و قسمت این بود که من این خاطره قشنگ رو با پسرم داشته باشم ,من و کیان تو 24 مرداد به سفر مشهد رفتیم یه سفرخاطره انگیز و البته شیرین و سخت,سفر ما از اونجا شروع شد که من تصمیم گرفتم این مسافرت را با یه عده دانش اموز مستعد برم که به علت مشکلات اقتصادی خیلی دوس داشتن به این سفر برن اما نمی تونستن منم که امسال بعنوان معاون اموزشی این دبیرستان مشغول بودم تصمیم گرفتم به جای هدایای مادی این دفه این سفر معنوی را برای اونا جور کنم,اولش سخت بود و خیلی من و منصرف کردن اما من و کیان تصمیمون...
27 آبان 1394

نفسم بی تو نفسم میگیره

با یه دنیا عشق میام سراغت و بهت سلام میگم نمیدونم الان که بزرگ شدی و داری این مطلب را میخونی من کجام هستم یا نه ،تو چند وقتت،هر جا که هستی هر جا که باشم تو دنیای منی نفسم . الان که برات مینویسم تو یه پسرک شیطون خوشتیپی که قلب مامان به عشقت می تپ.خیلی وقت سراغ وبلاگت نیومدم مهر ماه که شروع شد مشغله های منم شروع شده.تو الان دیگه بزرگ شدی و همراه و همنفس من.روزای اول مهر چند بار بردمت مهد اما اصلا از محیط اونجا خوشت نیومد هر دفه می گفتی مامان امروزو ببرم با خودت فردا میمونم و فرداش که میومدم بازم همینو میگفتی خلاصه این شد که هفته ای سه روز که مامان مدرسه میره تو همراهشی توی مدرسه هم کلی شیطونی میکنی اما همینکه باهامی و خودت خوشحالی منم دلم...
15 آبان 1394
1